طالبان و مشکل سازگاری با جامعه
طالبان، به عنوان یک گروه مسلح که پس از دو دهه جنگ به قدرت بازگشته اند، با چالش های عمده ای در زمینه سازگاری با جامعه افغانستان رو به رو هستند. این مشکلات از چند جنبه قابل بررسی است:
1. ایدئولوژی سخت گیرانه
طالبان بر اساس ایدئولوژی مذهبی سخت گیرانه حکومت میکنند که اغلب با نیاز ها و ارزش های متنوع جامعه افغانستان سازگار نیست. بسیاری از مردم، بهویژه نسل جوان و زنان، که در دو دهه گذشته دستاورد هایی در زمینه حقوق و آزادیها داشتهاند، با محدودیت های اعمال شده مخالف هستند.
- اقتصاد نابسامان
فرو پاشی اقتصادی پس از تصرف قدرت، بیکاری گسترده، کاهش کمک های بینالمللی، و اعمال مالیات های سنگین باعث نارضایتی عمومی شده است. طالبان هنوز نتوانسته اند اقتصادی پایدار ایجاد کنند که زندگی مردم را بهبود بخشد.
3. فقدان تجربه حکمرانی مدرن
طالبان بیشتر به عنوان یک نیروی نظامی شناخته شده اند تا یک حکومت دار حرفهای. این کمبود تجربه باعث مشکلات زیادی در مدیریت خدمات عمومی، زیرساخت ها، و پاسخ گویی به نیازهای مردم شده است.
4. محدودیت حقوق زنان و اقلیت ها
سیاست های طالبان درباره زنان، مانند ممنوعیت تحصیل و کار برای دختران و زنان، باعث ایجاد خشم گسترده داخلی و انتقاد بینالمللی شده است. همچنین، اقلیت های قومی و مذهبی در برخی موارد احساس تبعیض میکنند.
5. اختلافات داخلی
در داخل طالبان نیز اختلافاتی میان رهبران میانه رو و تندرو وجود دارد. این اختلافات میتواند توانایی آنها را برای پاسخ گویی به نیاز های جامعه کاهش دهد و وضعیت را پیچیده تر کند.
6. افکار عمومی و نسل جدید
نسل جدید افغانستان، که تحت تأثیر فناوری، رسانه های اجتماعی، و ارزش های مدرن قرار گرفته است، توقعات متفاوتی دارد. این نسل به سختی با محدودیت های اجتماعی طالبان کنار میآید.
راه حل ها:
• اصلاحات تدریجی: طالبان باید در سیاست های خود انعطاف پذیری نشان دهند و برای حل مشکلات جامعه از متخصصان استفاده کنند.
• تعامل با جهان: همکاری با جامعه بینالمللی میتواند به کاهش بحران های اقتصادی و اجتماعی کمک کند.
• احترام به تنوع: پذیرش حقوق اقوام، زنان، و گروه های مختلف میتواند اعتماد سازی کند.
آیا فساد در افغانستان زیر حاکمیت طالبان کاهش یافته است؟
پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، گزارش هایی نشان میدهد که فساد اداری در برخی حوزه ها کاهش یافته است، اما این مسئله ابعاد پیچیده ای دارد و به طور کامل قابل تعمیم نیست. در زیر به بررسی این موضوع می پردازیم:
1. کاهش فساد در بخش های خاص
• سرکوب رشوه خواری: در مقایسه با دولت پیشین، طالبان اقدامات شدیدی برای جلوگیری از رشوه خواری در نهاد های دولتی انجام داده اند. بسیاری از شهروندان اذعان دارند که در برخی ادارات دیگر نیازی به پرداخت رشوه نیست.
• مدیریت منابع عمومی: طالبان به دلیل ساختار نظامی و انضباط داخلی خود، برخی از منابع مالی و درآمد های عمومی، مانند گمرکات و مالیات، را تحت کنترل شدیدتر قرار داده اند.
2. فساد در سطوح دیگر همچنان وجود دارد
• محدودیت شفافیت: طالبان ساختار حکومتی بسته ای دارند و از شفافیت در مدیریت امور عمومی خود داری میکنند. این مسئله میتواند به فساد پنهان در سطوح بالا منجر شود.
• استفاده شخصی از منابع: گزارش هایی وجود دارد که برخی از مقامات طالبان منابع دولتی را برای منافع شخصی یا گروهی استفاده میکنند.
• فساد در تجارت مواد مخدر: با وجود ادعای مبارزه با کشت مواد مخدر، قاچاق مواد همچنان یکی از منابع درآمدی گروه ها و افراد مرتبط با طالبان است.
3. فقدان نظارت بینالمللی
در حکومت پیشین، نظارت نهاد های بینالمللی و رسانه ها تا حدودی فساد را آشکار میکرد. اما در شرایط کنونی، نبود چنین نظارتی احتمال فساد را افزایش میدهد، حتی اگر در ظاهر کاهش یافته باشد.
4. تأثیر اقتصاد نابسامان بر فساد
• فشارهای اقتصادی و نبود منابع مالی برای پرداخت حقوق کارکنان، زمینه را برای فساد خرد در میان کارمندان فراهم کرده است.
• افزایش مالیات ها و دریافت غیررسمی از مردم نیز در برخی مناطق به عنوان نوعی فساد تلقی میشود.