موانع آموزش زنان در افغانستان: چالش ها و راه حل ها
ایدئولوژیهای جنسیتی و نادیده گرفتن حقوق زنان به لحاظ فرهنگی و ارزش های انسانی از یک سو و سیاست های تبعیض آمیز سیستماتیک طالبان از سوی دیگر موانع اصلی آموزش و.پیشرفت زنان در جامعه است.نگاه مردان به زنان در افغانستان یک نگاه ابزاری است چون جامعه مان از گذشته های دور یک جامعه مرد سالار بوده است. از این لحاظ حق و حقوق نیزهمیشه مختص به مردان بوده است.در این جامعه اگر مردیکاری خلاف عرف و یا دین انجام دهد همه آنرا نادیده خواهند گرفت اما اگر دختری مرتکب چنین خطاء شود همه انگشت انتقاد بسویش خواهند گرفت بزرگترین چالش فعلی صد راه زنان افغانستان حکومت، فقر، فقر علمی، وساختار های اجتماعی میباشد.آموختن دانش، که حتا خداوند و رسولش بالای مرد و زن فرض نموده است حتا این را هم برای مان ممنون میداند و حکومت داران منکر این حق برایمان هستند.به عنوان مثال من به عنوان یک جوان، یک دختری این سرزمین یگانه آرزویم آموختن علم بودکه آنرا هم از من گرفته اند من اگر تحصیل نکنم یک نسل بیسواد به بار میآید آموزش نه تنها حق، بلکه یک شرط لازمی برای بقاء،رفاه و پیشرفت یک جامعه است اگر نگاهی به تاریخ کشورمان بی اندازیم هویدا میشود که همیشه مرد ها قدرت به دست داشته اند و فکر کنم اینها حراس دارند مبادا روزی قدرت را از دست دهند چون جامعه آگاه و تحصیل کرده از حق و حقوق خود دفاع میکنند نه جامعه ئی که از حق و حقوق خود آگاه نیست اگر ما تحصیل را بینایی تعریف کنیم پس نتیجه میگیریم که متأسفانه ما در یک جامعه نابینا زندگی میکنیم مادر بیسواد،فرزند بیسواد،و فرزند بیسواد،آینده ناخوش آیندی نه تنها به خود بل برای تمام جامعه به بار میآورد از هر دریچه یی که بنگریم جز درد روزنه امید به نظر نمیرسد به نگاه بنده خیلی از خانم ها مرگ را نسبت به شرایط فعلی ترجیح میدهند چون افغانستان برای زنانش جهنم بیش نیست فقر از یک سو، تحمل برده بودن از سوی دیگر زندگی را بالای زنان این سرزمین به حد اکثر تلخساخته است جامعه ما نیاز مبرم به دانش و همکاری همه جانبه زنان و مردان این کشور دارد اگر ما دست به دست هم ندهیم هرگز این کشور آباد نخواهد شد زن نیمی از پیکر جامعه مان را تشکیل میدهد محال است که کشوری بدون همکاری زن به آبادانی برسد.فقدان دانش مسبب اصلی وضعیت جاری در کشور مان است همه کشور های دیگری که به رفاه و آبادانی رسیده اند دلیلش این است که آنها به حقوق یکدیگر احترام قایل هستند استفاده ابزاری از یکدیگر نمیکنند دوشا دوش هم برای آینده بهتر تلاش میورزند به هر حال پیشنهاد من برای بیرون رفت از این وضعیت این است که ما (زنان) باید دست به دست هم دهیم و حق خود را از دست ظالمان بگیریم چون حق خواسته نمیشود بل گرفته میشود.دیگر زمان آن گذشته است که انتظار معجزه ئی باشیم دیگری پیامبری نخواهد آمد تا برای زنان افغانستان کاری کند باید همه در کنار هم مبارزه کنیم و بینش من اینست که باید دین را از سیاست جدا کنیم چون اگر دیده شود همه جوامع که در آن دین وسیاست از هم جداگانه در حرکت اند به رفاه رسیده اند چرا ما باید از آنها نیاموزیم ثانیا کشور مان زمانی عاری از فقر میشود که دانشجو و دانشمند(باسواد) داشته باشیم فقر و دانش و پدیده های نا پسند اجتماعی حاکم در افغانستان با هم ارتباط مستقیم دارند اگر والدین دانشور باشند فرق میان پسر و دختر قایل نمیشوند چون میدانند که همه از حقوقی یکسان برخوردار هستیم اینجاست که تحولی بوجود میآید و آغاز تحول در یک خانواده آغاز تحول نیز در یک اجتماع است عرف نا پسند دیگری که در اجتماع مان وجود دارد این است که بسیاری ها در این باورند که دختر نیاز به آموزش ندارد چون عروسی میکند میرود خانه بخت خود و تحصیل هیچ نفعی برایش به ارمغان نمیآورد.غافل از اینکه آموزش ضرورت مبرم برای یک دختر(مادر) و همه است.اگر بخواهیم به این عرف، ایدئولوژیهای جنسیتی و پدیده ای ناپسند جامعه مان خاتمه بخشیم باید مادران تحصیل کرده ئی بیشتری داشته باشیم چون این مادران هستند که نسل جدید را به بار میآورند و اگر بتوانیم نسل جدید را به مفکوره جدید تقدیم اجتماع نمیایم اینجاست که ایدئلوژی های جنسیتی و عرف های ناپسند یکی پی دیگر خاتمه میآبند.
دیگر بس است اینکه خود را با دیگران مقایسه کنیم باید در صدد آموختن از دیگران باشیم در چنین اوضاع شاید برای بیشتر خانم های این سرزمین اندک ترین امکانات وجود نداشته باشد تا بتواند چیزی بیاموزد با وجود همه مشکلات ما میتوانیم روزمره چیزی بیاموزیم چون بزرگان گفته اند خواستن، توانستن است اگر خواسته باشیم پیشرفت خواهیم کرد و به اهداف خود نیز خواهیم رسید.ایکاش اندکی خوشی به جای غم نصیب مان میشد
بینش و نگاه من در قبال راه حل ها تحصیل تحصیل و تحصیل است چون بانی تمام بدبختی های امروز جامعه مان بی سوادی است خوب میدانم که در این راه هیچ کسی یاری مان نخواهد کرد حتا عزیزان مان، چون ایشان حراسان از آبرو و عزت خود و خانوده مان هستند اما باید ادامه دهیم و یک نقطه پایان به این وظعیت ترسیم کنیم حالانکه این را هم میدانم که راهی صعب العبوری را در پیش داریم اما مطمئنم که روزی به توکل خدا پیروز خواهیم شد.
با به کار آمدن حکومت سرپرست فرصت های که در حکومت قبلی برای خانمها به وجود آمده بود کماکان با سرعت نور از ما گرفته شدند و ما دختران این سرزمین به مشکلات عدیده یی از جانب حکومت مواجه هستیم نه حق تحصیل، نه حق انتخاب، نه حق بیان و و و خلاصه هیچ حقی نداریمباوجود این همه تبعیض مبارزه میکنیم اما ما باز هم قویتر از گذشته برخواهیم گشت و برای یک آینده درخشان عاری از عرف های نا پسند استوار خواهیم ماند
حمید مصدق مینویسد
من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه برمیخیزند
من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، چی کسی برخیزد؟
با احترام: صدف (سيرت)